مردی با دوچرخه به خط مرزی می‌رسد .او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می‌پرسد: در کیسه‌ها چه داری؟ پاسخ می دهد: شن. مامور او را از دوچرخه پیاده می‌کند و چون به او مشکوک بود، او را بازداشت می‌کند ولی پس از بازرسی فراوان واقعاً جز شن چیز دیگری نمی‌یابد. بنابراین به … The post داستان مردی با دوچرخه appeared first on ویکی روان.